کد مطلب:329994 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175
امام زمان (ع ) کنار قبر عمه اش در شام
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در مقدمه كتاب ((خصایص الزینبیه )) داستانی آمده است كه نشان می دهد قبر زینب (س ) در شام است و آن اینكه :
مرحوم حاج محمد رضا سقازاده ، كه یكی از وعاظ توانمند بود، نقل می كند: روزی به محضر یكی از علمای بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب ، حاج ملاعلی همدانی مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب جویا شدم ، او در جوابم فرمود:
((روزی مرحوم حضرت آیت الله الغظمی آقا ضیاء عراقی (كه از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصی شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا (ع ) عازم ایران می گردد. او در طول راه پول خود را گم می كند. حیران و سرگردان می ماند و برای رفع مشكل متوسل به حضرت بقیة الله امام زمان (عج ) می گردد. در همان حال سید نورانی را می بیند كه به او مبلغی مرحمت كرده و می گوید: این مبلغ تو را به ((سامره )) می رساند.
چون به آن شهر رسیدی ، پیش وكیل ما ((حاج میزا حسن شیرازی )) می روی و به او می گویی : سید مهدی می گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد كه تو را به مشهد برساند و مشكل مالی ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست ، به او بگو: امسال در فصل تابستان ، شما با حاج ملاعلی كنی طهرانی ، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود كه حرم عمه ام كثیف گردد و آشغال ریخته شود. شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب كردی ! و حاج ملاعلی كنی نیز آن آشغال ها را بیرون می ریخت ... و من در كنار شما بودم !!)).
شیعه قطیفی می گوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم . بی اختیار در حالی كه اشك شوق می ریخت ، دست در گردنم افكند و چشمهایم را بوسید و تبریك گفت و مبالغی را برایم مرحمت كرد.
چون به تهران آمدم ، خدمت حاج آقای كنی رسیدم و آن جریان را برای او نیز تعریف نمودم . او تصدیق كرد، ولی بسیار متاءثر گشت كه ای كاش این نمایندگی و افتخار نصیب او می شد.(189)
در مقدمه كتاب ((خصایص الزینبیه )) داستانی آمده است كه نشان می دهد قبر زینب (س ) در شام است و آن اینكه :
مرحوم حاج محمد رضا سقازاده ، كه یكی از وعاظ توانمند بود، نقل می كند: روزی به محضر یكی از علمای بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب ، حاج ملاعلی همدانی مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب جویا شدم ، او در جوابم فرمود:
((روزی مرحوم حضرت آیت الله الغظمی آقا ضیاء عراقی (كه از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصی شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا (ع ) عازم ایران می گردد. او در طول راه پول خود را گم می كند. حیران و سرگردان می ماند و برای رفع مشكل متوسل به حضرت بقیة الله امام زمان (عج ) می گردد. در همان حال سید نورانی را می بیند كه به او مبلغی مرحمت كرده و می گوید: این مبلغ تو را به ((سامره )) می رساند.
چون به آن شهر رسیدی ، پیش وكیل ما ((حاج میزا حسن شیرازی )) می روی و به او می گویی : سید مهدی می گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد كه تو را به مشهد برساند و مشكل مالی ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست ، به او بگو: امسال در فصل تابستان ، شما با حاج ملاعلی كنی طهرانی ، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود كه حرم عمه ام كثیف گردد و آشغال ریخته شود. شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب كردی ! و حاج ملاعلی كنی نیز آن آشغال ها را بیرون می ریخت ... و من در كنار شما بودم !!)).
شیعه قطیفی می گوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم . بی اختیار در حالی كه اشك شوق می ریخت ، دست در گردنم افكند و چشمهایم را بوسید و تبریك گفت و مبالغی را برایم مرحمت كرد.
چون به تهران آمدم ، خدمت حاج آقای كنی رسیدم و آن جریان را برای او نیز تعریف نمودم . او تصدیق كرد، ولی بسیار متاءثر گشت كه ای كاش این نمایندگی و افتخار نصیب او می شد.(189)
189-سيماي زينب كبري ، ص 143.